این دنیا کثیفه.. پارت : {12}
سومیکی با خوشحالی پرید تو بغل گوجو و گفت " کورومون منتظرت بود "
ساتورو خندید و سومیکی رو در آغوش گرفت و گفت " پرنسس گوجو هم خیلی منتظرت بود "
سومیکی گفت " سوسکی رفت "
گوجو اخم کرد گفت " واقعا؟ "
میا با کنجکاوی پرسید " سوسکی کیه ؟ "
گوجو با لبخند استرسی گفت " گتو "
میا زد زیر خنده و گفت: چ..چی؟ سوسکی؟ "
گوجو گفت " آره.. راستی کورومون .. بد اخلاق کجاست ؟ "
سومیکی گفت " داره به سگا درس یاد میده "
گوجو از روی زمین بلند شد و سومیکی رو گذاشت روی مبل و میا هم کنار سومیکی نشست و سرگرمش کرد .
گوجو رفت داخل اتاق و دید ...
مگومی " من دارم بهت میگم ، ۳ ضرب در ۵۹۰ و منهای ۷۸ ، چند میشه !!! جوابشو بنویس ، با خودکار "
مگومی به طرز وحشتناکی داشت به سگا درس خودن یاد میداد و گونه هاش از عصبانیت قرمز شده بود .
گوجو اومد نزدیک و گفت " بداخلاق.. "
مگومی مانع حرف گوجو شد و گفت " زهر مار نمیبینی دارم درس یاد میدم ، برو دفتر مدیر برگه دیر اومدن بگیر "
این نوع حرف زدن مگومی یعنی با گوجو بدجور قهره .
مگومی زیر لب با غر غر گفت " میا سان اومده ؟"
گوجو لبخندی زد و گفت " آره اومده ، منتظر توئه "
مگومی با غرور گفت " میدونستم رو من لاو داره "
گوجو پشم هاش ریخت و با فریاد گفت " WHAT????!!!!!"
مگومی گفت " عاشق منه "
گوجو " ولی برعکس به نظر میاد "
مگومی با اخم گفت " از سنت خجالت بکش به بزرگترت تیکه میندازی ؟! "
مگومی رفت داخل حال روی مبل روی پای میا نشست و با لحن مریض گفت " میا سان ... گوجو منو میزنه .. "
گوجو پشم هاش که هیچ خودش هم ریخت و گفت " من این کار رو نکردم "
سومیکی هم گفت " آره منم زده "
میا با تعجب گفت " گوجو سان .. واقعا بچه ها رو میزنید؟ "
گوجو با عصبانیت گفت" نه .. اینا رو کی بهتون یاد داده ؟! "
مگومی و سومیکی هر دو گفتن " سوکونا سان و گتو سان¹ "
گوجو از کلش دود در اومد و گفت " من اونو فرو میکنم تو کو"
میا سریع گفت " کوچههههه!! آره کوچه "
گوجو هم فهمید که چه گوهری خورده گفت " آره امروز کوچه خیلی تنگ بود "
میا زیر لب گفت " بسه دیگه "
مگومی هم گفت " مطمئني کوچه فقط تنگ بود ؟ "
گوجو برای بار هزارم پشم هاش ریخت و گفت " آره .. "
سومیکی با استرس و صدای بلند گفت
" ازدواج کنید! "
{♡}
¹ شغل گتو : طراح لباس هست
¹ شغل سوکونا : شرکت داره
¹ دوست های صمیمی گوجو هستن
ساتورو خندید و سومیکی رو در آغوش گرفت و گفت " پرنسس گوجو هم خیلی منتظرت بود "
سومیکی گفت " سوسکی رفت "
گوجو اخم کرد گفت " واقعا؟ "
میا با کنجکاوی پرسید " سوسکی کیه ؟ "
گوجو با لبخند استرسی گفت " گتو "
میا زد زیر خنده و گفت: چ..چی؟ سوسکی؟ "
گوجو گفت " آره.. راستی کورومون .. بد اخلاق کجاست ؟ "
سومیکی گفت " داره به سگا درس یاد میده "
گوجو از روی زمین بلند شد و سومیکی رو گذاشت روی مبل و میا هم کنار سومیکی نشست و سرگرمش کرد .
گوجو رفت داخل اتاق و دید ...
مگومی " من دارم بهت میگم ، ۳ ضرب در ۵۹۰ و منهای ۷۸ ، چند میشه !!! جوابشو بنویس ، با خودکار "
مگومی به طرز وحشتناکی داشت به سگا درس خودن یاد میداد و گونه هاش از عصبانیت قرمز شده بود .
گوجو اومد نزدیک و گفت " بداخلاق.. "
مگومی مانع حرف گوجو شد و گفت " زهر مار نمیبینی دارم درس یاد میدم ، برو دفتر مدیر برگه دیر اومدن بگیر "
این نوع حرف زدن مگومی یعنی با گوجو بدجور قهره .
مگومی زیر لب با غر غر گفت " میا سان اومده ؟"
گوجو لبخندی زد و گفت " آره اومده ، منتظر توئه "
مگومی با غرور گفت " میدونستم رو من لاو داره "
گوجو پشم هاش ریخت و با فریاد گفت " WHAT????!!!!!"
مگومی گفت " عاشق منه "
گوجو " ولی برعکس به نظر میاد "
مگومی با اخم گفت " از سنت خجالت بکش به بزرگترت تیکه میندازی ؟! "
مگومی رفت داخل حال روی مبل روی پای میا نشست و با لحن مریض گفت " میا سان ... گوجو منو میزنه .. "
گوجو پشم هاش که هیچ خودش هم ریخت و گفت " من این کار رو نکردم "
سومیکی هم گفت " آره منم زده "
میا با تعجب گفت " گوجو سان .. واقعا بچه ها رو میزنید؟ "
گوجو با عصبانیت گفت" نه .. اینا رو کی بهتون یاد داده ؟! "
مگومی و سومیکی هر دو گفتن " سوکونا سان و گتو سان¹ "
گوجو از کلش دود در اومد و گفت " من اونو فرو میکنم تو کو"
میا سریع گفت " کوچههههه!! آره کوچه "
گوجو هم فهمید که چه گوهری خورده گفت " آره امروز کوچه خیلی تنگ بود "
میا زیر لب گفت " بسه دیگه "
مگومی هم گفت " مطمئني کوچه فقط تنگ بود ؟ "
گوجو برای بار هزارم پشم هاش ریخت و گفت " آره .. "
سومیکی با استرس و صدای بلند گفت
" ازدواج کنید! "
{♡}
¹ شغل گتو : طراح لباس هست
¹ شغل سوکونا : شرکت داره
¹ دوست های صمیمی گوجو هستن
۴.۹k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.